-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:40679 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:22

چه نكاتي در سيره حضرت يونس وجود دارد:
يكم: حضرت يونس (ع) همانند ساير پيام آوران الهي داراي اوصاف كمالي فراواني است كه برخي از آنها در قرآن كريم آمده است، مانند وصف (رسالت) كه در سوره صافات (سوره صافات، آيه 139.) ياد شده و صفت (اجتباء) و (صلاح) كه در سوره قلم (سوره قلم، آيه 50.) ذكر شده و وصف (مسبّح خدا بودن) كه رسوخ و ملكه شدن آن را به همراه دارد و در سوره صافات (سوره صافات، آيه 141.) آمده و وصف (ولايت) كه منظور از نعمت مطلقه است كه در سوره قلم (سوره قلم، آيه 49.) ثبت شده است.

دوم: داستان تعرّض ماهي و سدّ راه كشتي شدن كه در قرآن نيامده است و آنچه در قرآن آمده و شايد زمينه لزوم انداختن يكي از سرنشينان كشتي را به دريا فراهم كرد، پر بودن كشتي و بار افزون بر ظرفيت آن است. البته احتمال جمع هر دو سبب و يا سبب ديگري هم بعيد نيست و چون خصوصيت سبب آن در تبيين معارف اصيل قرآني نقش ندارد، در متن قرآن كريم بيان نشده است.

سوم: ايمان قوم يونس در حال اختيار بود نه غير آن. يعني در ظرف تكليف و بقاي اختيار و امكان، قبول توبه حاصل شد؛ گرچه خداوند وعده قبولي توبه را در چنين حالي نداده است، زيرا آنچه به عنوان وعده قبول توبه در قرآن آمده آن است كه تبهكار با فاصله كم و قبل از مشاهده نشانه هاي عذاب تائب شود و اين عمل استثنايي بر اساس علم غيب خدا و لطف خاص الهي صورت پذيرفت، چنانكه از ظاهر آيه 98 سوره يونس استنباط مي شود.

چهارم: توبه و ايمان قوم يونس ظاهراً به آن حضرت اعلام نشد تا در كمال فراغت و طمأنينه خاطر به تسبيح و عبادت اشتغال داشته، از هر امر ديگري گرچه به نوعي خود در خور توجه باشد، منصرف باشد.

پنجم: قرعه يكي از راههاي حل مشكل و تشخيص وظيفه است، ولي در خصوص تزاحم حقوق، و هرگز مانند اَمارات يا اصول ديگر براي تبيين حكم شرعي واقعي يا ظاهري نخواهد بود؛ يعني نمي توان با قرعه حكم شرعي تكليفي محض را كشف يا ثابت كرد. البته در قرعه اي كه براي حلّ مُعضَل در تزاحم حقوق به كار مي رود اختلاف است كه آيا مختص به موردي است كه واقع معيّن دارد يا اعم از آن است، چنانكه از بعضي از ادلّه آن چنين استنباط مي شود كه به موردي كه داراي واقع معيّن است اختصاص ندارد.

ششم: ممكن است در نظر ابتدايي بين آيه (فَلَوْلا اِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحين * لَلَبِثَ في بَطْنِهِ اِلي يَوْمِ يُبْعَثون) صافات/143 ـ 144 و آيه (لَوْلا اَنْ تَداركَه نِعْمَة مِنْ رَبِّه لَنَبَذ بِالْعَراءِ وَهُوَ مَذْمُوم) قلم/49 ناهماهنگي ديده شود،چون مدلول آيه اول اين است كه اگر حضرت يونس (ع) از مسبحان نبود تا قيامت در شكم ماهي مي ماند، و مضمون آيه دوم اين است كه اگر نعمت خاص الهي به آن حضرت نرسيده بود وي در حال نكوهش به بيابان بي سقف و گياه انداخته مي شد، ولي با دقّت روشن مي شود كه هيچ گونه ناهماهنگي بين آيات ياد شده وجود ندارد. زيرا آيه اول مي گويد: اگر يونس (ع) مسبّح نبود در شكم ماهي مي ماند و چون مسبّح بود پس در آنجا نماند، و آيه دوم مي گويد: اگر يونس (ع) مشمول نعمت ولايت الهي نمي شد در حالي كه نكوهيده و مورد مذمّت بود به بيرون از دريا طرد مي شد؛ يعني مسبّح بودن سبب شد كه در شكم ماهي تا روز بعث محبوس نشود و از آن جا بيرون آيد و اما چگونگي بيرون آمدن يعني تأمين وسيله رفاه و حفظ حيثيّت و تنزيه از ذمّ و نكوهش، مرهون تدارك نعمت ولايت و بهره برداري از آن فيض خاص الهي بوده است.

هفتم: عارف نامور محي الدين ابن عربي استنباط مي كند (تفسير ابن عربي، ذيل آيه 98 سوره يونس.) كه حضرت يونس از محبت خاص الهي برخوردار بود و خداوند بر اثر محبوب بودن يونس به قوم او احسان مخصوصي روا داشت كه نسبت به اقوام و اُمم ديگر روا نداشت، زيرا عذابي كه در آستانه نزول بود برطرف كرد و ايماني كه سودمند نبود نافع قرار داد. شايد محور استنباط مزبور تعبير خاص آيه ياد شده باشد كه در آن آمده است: (اِلّا قَوْم يُونُس لَمّا امَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذاب الْخِزِيِ ...) يونس/98 كه قوم را به يونس اضافه كرد و شايد اشعار به علّيِت كشف و رفع عذاب داشته باشد.

هشتم: گرچه همه رخدادهاي جهان امكان، ظهورهاي گوناگون فعل خداوند است، ولي قرآن كريم التقام و فرو بردن يونس (ع) را كه يك نحوه اندوه را به همراه دارد به ماهي نسبت داد: (فَالْتَقَمه الْحُوتُ وَهُوَ مُليم) صافات/142، ليكن جريان نجات وي از شكم ماهي و دريا را به خداوند اسناد داد: (فَنَبذْناه بِالْعَراء وهُوَ سَقيم) صافات/145.

نهم: استقرار حضرت يونس در شكم ماهي و بيرون آمدن حضرت از كام ماهي نظير استقرار كودك در رحم مادر و تولّد وي از آن است. چنانكه در تفسير جناب شيخِ اكبر (تفسير ابن عربي، ذيل آيه 88 سوره انبياء، و 145 سوره صافات.) آمده است، ولي بايد توجه داشت كه اين مطلب فقط در حدّ تنظير مورد قبول است نه زايد بر آن.

دهم: زمخشري (كشاف،1/454.) و فخر رازي (تفسير كبير،9/138.) در ذيل آيه (وَيَتَفَكَّروُن في خَلقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً) آل عمران/191، از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده اند كه فرمود: «مرا بر يونس بن متي فضيلت نديد چون هر روز به اندازه اعمال اهل زمين از يونس عمل مرتفع مي شود». گرچه اين دستور از موضع تواضع صادر شده است، ولي لازم است توجه شود آن عملي كه همانند اعمال همه مردم روي زمين است عمل قلبي است، يعني تفكر در مبدأ و معاد، نه عملي بدني، يعني عبادتهاي متعارف.

يازدهم: ابتلاي پيامبران به حوادث ناگوار، زمينه آزمونهاي مُثمِر بوده، در پرتو شكيبايي، رسالت آنان به نصاب لازم خود خواهد رسيد، چنانكه درباره برخي از انبيا گفته اند:

يونس به بطن ماهي و يوسف ميان چاه موسي ميان تِيه و محمد ميان غار

يكي يعقوب بن اسحاق و ديگر يوسف چاهي سيم ايّوب پيغمبر، چهارم يونس مَتي (بيت اول از معزّي و بيت دوم از منوچهري است.)

به طوري كه شكم ماهي و درون چاه و دل غار، ضرب المثل تكامل شده است.

دوازدم: گرچه قرآن كريم از سرنوشت ساير سرنشينان كشتي پراز انسانها و كالاهاي آنان صريحاً سخن نگفت و تنها درباره التقام حضرت يونس و لقمه شدن وي در دهن ماهي گفتاري دارد، ولي شايد بتوان از كلمه (مُدحَضين) كه به معناي مغلوبين در مساهمه و قرعه است استفاده كرد كه عده اي در آن مقارعه مغلوب و مقروع شده اند كه يونس (ع) يكي از آنها بوده است، زيرا ظاهر تعبير (فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضين) صافات/141 نيز همين است. يعني حضرت يونس (ع) جزو مغلوبين در قرعه قرار گرفت. پس غير از آن حضرت، عده ديگري هم در قرعه مغلوب شده اند، و اراده مطلق مغلوبها گرچه در جريانهاي ديگر و خارج از صحنه مساهمه، خلاف ظاهر است.

: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 7 (سيرة پيامبران(ع) در قرآن)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.